گذشت زمان

گذشته حال اینده

گذشت زمان

گذشته حال اینده

یکی از وجود خودت

از وبلاگ جوجوک عزیز این مطلب رو برداشتم برای اینکه بتونم بعدا ازش استفاده کنم 

حتما در مورد تاثیر دعا بر روی خوراکیها و حتی آب شنیدید. یکی از مهمترین زمانهایی که مخصوصا خانمها باید به این مساله توجه کنن دوران بارداریشونه. چون علاوه بر تمام اعمال و رفتار و حتی ذهنیات مادر که روی بچه اثر می ذاره خوراکیها هم تاثیر زیادی دارند. من سعی کردم اینجا به صورت خلاصه چیزهایی که بدست آوردمو براتون بذارم تا هم من و هم شما بدونیم که کی چی بخوریم و چطوری بخوریم که بهترین نتیجه رو بگیریم ان شالله:

برنامه ماهانه:

ماه اول هر روز یک یا دو عدد رطب با سوره قدر

ماه دوم هر روز عناب با سوره توحید

ماه سوم هر روز سیب با آیت الکرسی

ماه چهارم هر روز انجیر با سوره تین

ماه پنجم هر روز تخم مرغ با سوره حمد

ماه ششم هر روز انار با سوره فتح

ماه هفتم هر روز به با سوره یس

ماه هشتم هر روز کباب با زعفران با سوره نصر (از آغاز این ماه چهل بار سوره انعام بخونید)

ماه نهم هر روز شیر و خرما با سوره دهر یا انسان

 (تمام موارد بالا مطابق خواندن دعا بر میوه ها انجام بشه)

 

در طول این دوره و از زمانی که متوجه می شین که باردار هستین تا پایان بارداری فرصت دارین که کارهای زیر را انجام بدید:

سوره توحید 50 مرتبه

قدر 50 مرتبه

صلوات هر روز 120 بار

استغفار هر روز

40 شب تسبیحات اربعه قبل از خواب

ختم قرآن برای سلامتی امام زمان(عج)

40 بار زیارت جامعه کبیره

نماز شب

دعای توسل

حدیث کسا

زیارت امام زمان(عج)

40 بار دعای مجیر بعد از نماز

 در شبانه روز 10 ساعت استراحت ، 10 بار چهارقل

40 غسل جمعه

4۰ روز ناشتا 12 مویز با 12 بسم الله بخورید

 

موقع خواب ابتدا طاق باز بخوابین و بعد 6 بار قل هوالله احد و بعد به پهلوی چپ بخوابید.

مداومت بر صدقه دادن و بیمه امام زمان (عج) در این دوران فراموش نشه.

از ماه هفت به بعد هر روز 5 سوره بخوانید که با تسبیح خدا شروع شود (صف، حدید، جمعه، حشر، تغابن)

قبل از چهار ماهگی هر روز صبح ناشتا 10 کندر بخورید این کار برای بالا بردن هوش توصیه شده.

از آغاز حاملگی تا پایان چهار ماه و ده روزگی 40 انار با سوره یس و 40 سیب با سوره یوسف بخورید. یعنی هر روز یک انار بردارید و بذارید جلوتون و سوره یس رو بخونید. همین کار را هم با سوره یوسف و سیب انجام بدید. بعد که خوندید و خواندن سوره تمام شد میوه رو بخورید. 

- خوردن میوه جات و سبزیجات و لبنیات ضروری روحیه بچه را آرام می کند

-سعی کنیددر تعقیبات هر نماز و یا شب موقع خواب زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام بخونید. در صورت امکان در طول حاملگی دعای علقمه هم تاثیرات خیلی خوبی خواهد داشت.

-لحظات زایمان را می توان لحظه لقا الله واقعی برای هر زنی دانست زیرا در آن شرایط انسان به راستی با کمال و اخلاص احساس می نماید که هیچکس جز خدای مهربان یار او نیست. برای آسانی وضع حمل(زمر،یوسف؛ یس، واقعه، زخرف) را بر کندر می خوانیم و تا چهل روز ناشتا به اندازه ماش می خورید(40 روز با شیر) یا 4 ماهگی به بعد کندر ها را قطعه قطعه کرده به اندازه یک ماش این سوره ها را بخواند و به کندر بدمد و از چهل روزگی هر روز یک دانه از آنها را تناول کنید و حتی شب نیز فراموش نشود. بچه بسیار باهوش و خوش سلیقه و گویا می شود.

نکات تماس

قبل از اینکه داستان مکه رفتنمو بگم .......

معمولا جناب همسری هفته یک بار در تعطیلات با مادر جانشون صحبت میکنن که من اگه باشم و بشنوم سه چهار تا نکته خوب از توش در میارم البته ترجیح میدم نباشم چون باعث حرص خوردن خودم هم میشهو جالب اینه که اخرش حرف کم میارن و دیگه از هر دری و سخنی اولش که مادر شوهر جان داشتن صحبت میکردن بنده در حال ورزش و طناب زنی بودم و به دلیل ضربان قلب بالا نمی تونستم بایستم و صحبت کنم و وقتی احوال بنده پرسیده شد همسر جان گفت داره طناب میزنه تصاویر زیبا سازی ، عکس های یاهو ، بهاربیست             www.bahar-20.com مادر شوهر جان گفت حالا مگه چند کیلو شده چون میدونه ورزش رو برای اینکه لاغر بشم انجام میدم من گفتم انقدر که از همون جا فرمان رسید که دیگه بسه بیشتر نمی خواد لاغر بشی و بعد رو به همسر جان تو یه وقت طناب نزنیا زانو درد میگیری منکه در حال جمع اوری نکات مهم بودم و همه رو داشتم های لایت میکردم که مبادا بعدا یادم بره که به همسر جان متذکر بشم یکی از اشکالات جالب مادر شوهر این جانب اینه که با وجودی که فرهنگی بودن و سالهای سال به بچه ها خواندن و نوشتن و حرف زدن رو یاد میدادن به کار بردن ضمایر هستش مثلا یه وقتایی به خانواده من میگه اونا منو میگی خیلی حرص میخورم مگه مجسمه است که میگی اونا مگه اسم ندارن به همسر جان هم که میگم میگه که هر کس یه جور حرف میزنه تو دیگه خیلی نکته بین هستی نکته بعدی این بود که جدیدا چون خاله جان کوچیکه که دخترش دو سال از من زودتر ازدواج کرده بچه دار شده و خاله جان نوه دار

چپ و راست پیغام میرسه که من نوه میخوام کی بچه میارینو خواب دیدمو  و دقیقا با همین لفظ که یه بچه درست کنید و من نمیدونم کی یه هفته ای تونسته یه بچه درست کنه ولی اصلا به این نکته توجه نمی کنن که بنده اینجا بیمه نیستم حالا بچه که هیچی بنده ممکنه سلامتی و جونم به خطر بیوفته البته معمولا جون عروس ها خیلی اهمیت خاصی نداره نکته جالب بعدی این بود که فرمودن هر چی میخواید بگید از اینجا براتون میفرستیم اینجا پست ارزونه منتطر فلانی یا دایی جان نباشید که بیان ایران و براتون بیارن همسر جان یک کلمه دهان مبارک رو باز نکردن بگن در سری های قبلی پدر و مادر این جانب یک عالمه زحمت کشیدن و وسایل مورد نیازمون رو برامون فرستادن این یکی خیلی به دلم موند و واقعا تصمیم داشتم به همسر جان متذکر بشم که بایستی این نکته رو میگفتی همسر جان من خیلی خوب منو میشناسه و اگر من کوچکترین ناراحتی داشته باشم رو زود میفهمه و دلجویی میکنه کلا طاقت ناراحتی منو اصلا نداره من یکی دو نکته رو گفتم ولی این اخری رو گذاشتم برای موقع مناسبش صبح که بیدار شدیم برای نماز و چون میخواستیم روزه بگیریم برای خوردن یه چیزی دیگه طاقت نیوردم و گفتم الهی گفتش که کارش اصلا ار روی عمد نبوده و منظوری نداشتهconnie_49.gifخیلی دوسش دارم همیشه حرفای منو میشنوه و توضیح لازم رو میده وقتی صبح گفتم یه کم دلم راحت تر شد اخه من هیجوقت انقدر حرفامو تو دلم نگه نمی دارم و زود بهش میگم که خیلی حرص نخورمhysteric.gif

اخر این هفته هم همسر جان همش مشغول درس و کامپیوتر بود و فقط همین هیچ کار خاصی نتونستیم بکنیم 


تغییر قالب

چند روز بود که تصمیم داشتم قالب وبلاگ رو عوض کنم ولی راستش بلد نبودم و نمی دونستم باید چه جوری این کار و انجام بدم تا اینکه یه روز که داشتم یه وبلاگ رو میخواندم دیدم توی لینک هاش یه لینکی هست به اسم قالب و فهمیدم که میتونم از اینترنت قالب خودمو پیدا کنم

بالاخره چون عجله هم داشتم یکی رو انتخاب کردم چون امروز با همسر جان امدم کتابخانه تا به امور درس خوانی خودم برسم خدا کمکم کنه بتونم از پس این امتحان بر بیام 

دیشب خواب دیدم داریم میریم کربلا خیلی حس خوبی داشتم انشا الله خدا قسمت کنه ایجور جاها رو واقعا باید خدا بخواد یه بار باید داستان مکه رفتنمو باید اینجا بنویسم (اینجا نوشتم که یادم نره بنویسم) 

اگه یکی یه وقت امد اینجا رو خواند برام دعا کنه بتونم امتحانمو خوب بدم هم من هم همسایه جان 

دلم هوای ایران رو کرده

خیلی دلم هوای ایران و کرده مخصوصا من قبل از عید رو خیلی دوست دارم وقتی همه میان خرید و برای بچه ها لباس های نو میخرن تا دیر وقت مغازه ها باز هستن و مردم مشغول امیدوارم خدا انقدر برکت بنده که هیچ مردی پیش خانواده اش سر خم نکنه و شرمنده نشه انشاالله 

راستش یه چیز دیگه که برام ناراحت کننده است اینه که من هر سال سال تحویل سر سفره بابام مینشستم و اولین عیدی رو همیشه من به بابام میدادم همیشه بابام اعتقاد داشت که دست من براش پر برکته

ولی امسال من نیستم ولی در یک حرکت یه مقدار عیدی فرستادم که حداقل بتونم عیدی امسال رو هم بدم که از این بابت خوشحالم امیدوارم که همیشه سلامتی و شادی باشه و خدا همه پدر و مادر ها رو سالم وسلامت نگه داره