گذشت زمان

گذشته حال اینده

گذشت زمان

گذشته حال اینده

داستان بازی گلف

به روز که رفته بودیم خانه یکی از دوستامون تصمیم گرفتیم که برای عصر اون روز تعطیل یک سرگرمی داشته باشیم و پس از بررسی های لازم تصمیم گرفته شد بریم زمین گلف و گلف بازی کنیم البته این زمین گلف مثل اون زمین بزرگا نبود که حرفه ای بازی می کنند و برای اینکه بیشتر خوش بگذره به دو تا خانواده دیگه هم زنگ زدیم که جمعون جمع شه من خودم قبل از اینجا از بازی گلف خوشم نمی یومد و فکر می کرد خیلی بازی بیخود و الکی باشه ولی اینجا رو خیلی قشنگ درست کرده بودن شکل کشتی دزدان دریاییpirateshipff.gif : 140 par 130 pixels. بودو توش 14 تا زمین گلف کوچیک مثل مدل درست کرده بودن که هر کسی مرحله به مرحله پیش میرفت برای اینکه بازیمون جالبتر بشه به دو گروه تقسیم شدیم و قرار شد مسابقه بدیم و هر گروهی که باخت گروه مقابل رو شام مهمون کنه البته توجه داشته باشین که گروه مقابل ما یکی قمی بود و دیگری اصفهانی بازی شروع شد و جدا جالب بود و توصیه می کنم اگه فرصتش پیش اومد حتما بازی کنید هر کسی چوبش و که با توجه به قدش انتخاب کرده بود و همراه توپ برداشت و رفتیم سراغ زمین اول و به همین ترتیب هر گروهی هم یه داور داشت که امتیاز ها رو یادداشت کنه و در نهایت گروه ما برندهtoppoints.gif : 75 par 41 pixels. و ما بسی خوشحال و مشعوف  شدیم   و گروه مقابل مجبور شدند ما رو مهمون کنندeating.gif : 35 par 25 pixels. شام رفتیم یه فست فود پاکستانی که من خیلی از وقتی اومده بودم اینجا دلم میخواست برم و یک چیز برگر خوش مزه خوردیم البته من و همسری دو تا غذای مختلف گرفتیم که ببینیم دفعه دیگه اومدیم کدومو سفارش بزیم که هر دو تاش خوب بود اون روز خیلی خوب بود و خیلی خوش گذشت من حسابی شارژ شدم

عید امسال

عید امسال رو اقای همسر به دایی جان قول داده بود بریم خانه شون البته من بیشتر دوست داشتم خانه خودمون باشیم ولی دیدم خیلی هم بد نیست اخه من هز وقت میرم اونجا یاد خاطرات روزای اول میفتم که خیلی برام خوشایند نیست چون همش یاده تنهاییام میفتم البته اقای همسر این موضوع رو میدونه و میدونه من تمایل چندانی به اونجا اومدن ندارم 

و خوب بود خوش گذشت من هم به مامان و بابام گفتم انلاین بمونین تا من هم مثل هر سال لحظه سال تحویل پیش شما باشم و واقعا در این لحظه که من انتظار نداشتم اینترنتشون قطع نشد و مشکلی پیش نیومد و من شاد و خندان که چه خوب شد که اینجوری حداقل پیششون بودم 

چند روز قبل هم که سخت مشغول خانه تکونی بودم و بشور بساب بودم

و چون میخواستیم بریم اونجا اصلا وقت نکردم سفره هفت سین بچینم و سبزه های کچلم رو با خودم بردم و بیچاره سبزه هاموجا گذاشتم و در کمال ناراحتی سبزه هام خشک شدنگریه ولی خب برای سال جدید ارزوهای خوب خوب کردم و از شب قبل ارزوهام با خودم مرور کردم که اگه فرداش هم حول شدم و یادم رفت همش رو مرور کرده باشم  

ماجرای خرید

چند روز پیش بابت خریدن مایحتاج منزل همسر جان که از سر کار امدن همراه با همسایه جان رفتیم یه فروشگاه نزدیک خانه مون چون تقریبا دیگه هیچی تو خانه نداشتیم 

وقتی رسیدیم به فروشگاه یک سری جنس های خاصی رو گذاشته بودن که حالت حراج داشت منو همسایه جان یک چرخی دورشون زدیم و به نطرمون قیمتاش خوب نبود تنها چیزی که همسایه جان انتخاب کرد یه رنگ مو بود که مدتها دنبالش بودیم تا با یه قیمت مناسب یکیشو خریداری کنیم که واقعا هم قیمتش نسبت به مارکش خوب بود 

خرید های روز مره رو انجام دادیم و رفتیم تو ماشین که بررسی کنیم چی خریدیم دیدیم به به عجب چیزی خریدیم یه رنگ مو همراه با یه رنگ دیگه برای های لایت منم داشتم قلقلک میشدم که برگردم یکی دیگه بردارم که دیگه راه افتاده بودیم البته همسرجان مهربان گفت اگه میخوای بر می گردم که تصمیم گرفتیم با همسایه جان که حالا زیاده و با هم استفاده میکنیم وقتی رسیدیم خانه همسایه جان به من زنگ زد و نتیجه بررسی کاملشو گفت و گفت خیلی خوبه قرار شد بیاد پایین تا با هم تصمیم بگیریم وقتی اومد پایین دیدم بله خوب چیزیه و همسر جان با وجود خستگی و کارهای زیادی که داشت ساعت 11.30 ما رو دوباره برد و ما گفتیم 5 دقیقه بیشتر کار نداریم زود بر می گردیم وقتی رسیدیم اونجا رفتیم محل مورد نظر من چند تا برداشتم و رفتم که قیمت رو چک کنم وقتی بر می گشتم دیدم یه اقای از کارمندای همون جا کنار همسایه جان و ایستاده و داره باهاش حرف میزنه الهی همسایه جان انقدر مظلوم شده بود که خیلی وقتی رسیدم گفت ببین این اقاهه گفت هر چی اینجا قیمتش 10 تا است میشه 1 وهرچی 5 تاست میشه 0.25 و هرچی بالای 10 تاست میشه 5  هر چیزی که میخواین بردارین تقریبا ما اولین نفری بودیم که موضوع این حراج بزرگ رو فهمیدیم و هر چیز خوبی که بود برداشتیم با چه قیمت های خوبی همه به وسایل ما نگاه میکردن چون ما گلچین کرده بودیم وقتی دیگه احساس کردیم هر چیزی خواستیم برداشتیم رفتیم حساب کنیم که البته اینجایی ها انقدر ریاضی شون خرابه که چهار تا عدد ساده رو نمی تونستن به ذهن مبارکشون بسپارن من به راحتی حساب کردم ولی الهی همسایه جان رو کشتن از بس هم چیزایی که برداشته بودیم قیمتشون خوب بود همش میگفتن وای خیلی شما خوش شانس هستین وای منم این کالا رو با این قیمت میخواستم  در همین حین من دیدم همسر جان کنار من با چشمان خواب الود که شما گفتین 5 دقیقه پس کجا موندین و چشمم به خریدامون افتاد و فهمید چه خبر بوده که ما گیر افتادیم خیلی دلم برای همسر جان سوخت چون خیلی خسته بود و چند بار هم تو ماشین چرت زده بود بعد که هر دو حساب کردیم دیدیم که وسایل همسایه جان قیمتش دو برابر من شده و تعجب کردیم چون چیزایی که خریده بودیم تقریبا مثل هم بود همون جا یکی از اشکالاتو پیدا کردیم و حل شد ولی هنوز زیاد بود فردای اون روز همسایه جان اشکالات فاکتورشو پیدا کرده بود و از اونجایی که با کارت اعتباری من خرید کرده بودیم من هم بایستی اونجا می بودم برای بررسی فاکتور همسایه جان خیلی چونه زد تا بالاخره خانمه که به نطرش حرفش درست بود حرف همسایه جان رو فهمید و قبول کرد ولی واقعا تو ریاضی خیلی خنگن 

اینو نوشتم که خاطرش همیشه برام بمونه چون از ذوق چیزاهایی که خریده بودم تا ساعت 4 صبح خوابم نمی برد

یکی از وجود خودت

از وبلاگ جوجوک عزیز این مطلب رو برداشتم برای اینکه بتونم بعدا ازش استفاده کنم 

حتما در مورد تاثیر دعا بر روی خوراکیها و حتی آب شنیدید. یکی از مهمترین زمانهایی که مخصوصا خانمها باید به این مساله توجه کنن دوران بارداریشونه. چون علاوه بر تمام اعمال و رفتار و حتی ذهنیات مادر که روی بچه اثر می ذاره خوراکیها هم تاثیر زیادی دارند. من سعی کردم اینجا به صورت خلاصه چیزهایی که بدست آوردمو براتون بذارم تا هم من و هم شما بدونیم که کی چی بخوریم و چطوری بخوریم که بهترین نتیجه رو بگیریم ان شالله:

برنامه ماهانه:

ماه اول هر روز یک یا دو عدد رطب با سوره قدر

ماه دوم هر روز عناب با سوره توحید

ماه سوم هر روز سیب با آیت الکرسی

ماه چهارم هر روز انجیر با سوره تین

ماه پنجم هر روز تخم مرغ با سوره حمد

ماه ششم هر روز انار با سوره فتح

ماه هفتم هر روز به با سوره یس

ماه هشتم هر روز کباب با زعفران با سوره نصر (از آغاز این ماه چهل بار سوره انعام بخونید)

ماه نهم هر روز شیر و خرما با سوره دهر یا انسان

 (تمام موارد بالا مطابق خواندن دعا بر میوه ها انجام بشه)

 

در طول این دوره و از زمانی که متوجه می شین که باردار هستین تا پایان بارداری فرصت دارین که کارهای زیر را انجام بدید:

سوره توحید 50 مرتبه

قدر 50 مرتبه

صلوات هر روز 120 بار

استغفار هر روز

40 شب تسبیحات اربعه قبل از خواب

ختم قرآن برای سلامتی امام زمان(عج)

40 بار زیارت جامعه کبیره

نماز شب

دعای توسل

حدیث کسا

زیارت امام زمان(عج)

40 بار دعای مجیر بعد از نماز

 در شبانه روز 10 ساعت استراحت ، 10 بار چهارقل

40 غسل جمعه

4۰ روز ناشتا 12 مویز با 12 بسم الله بخورید

 

موقع خواب ابتدا طاق باز بخوابین و بعد 6 بار قل هوالله احد و بعد به پهلوی چپ بخوابید.

مداومت بر صدقه دادن و بیمه امام زمان (عج) در این دوران فراموش نشه.

از ماه هفت به بعد هر روز 5 سوره بخوانید که با تسبیح خدا شروع شود (صف، حدید، جمعه، حشر، تغابن)

قبل از چهار ماهگی هر روز صبح ناشتا 10 کندر بخورید این کار برای بالا بردن هوش توصیه شده.

از آغاز حاملگی تا پایان چهار ماه و ده روزگی 40 انار با سوره یس و 40 سیب با سوره یوسف بخورید. یعنی هر روز یک انار بردارید و بذارید جلوتون و سوره یس رو بخونید. همین کار را هم با سوره یوسف و سیب انجام بدید. بعد که خوندید و خواندن سوره تمام شد میوه رو بخورید. 

- خوردن میوه جات و سبزیجات و لبنیات ضروری روحیه بچه را آرام می کند

-سعی کنیددر تعقیبات هر نماز و یا شب موقع خواب زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام بخونید. در صورت امکان در طول حاملگی دعای علقمه هم تاثیرات خیلی خوبی خواهد داشت.

-لحظات زایمان را می توان لحظه لقا الله واقعی برای هر زنی دانست زیرا در آن شرایط انسان به راستی با کمال و اخلاص احساس می نماید که هیچکس جز خدای مهربان یار او نیست. برای آسانی وضع حمل(زمر،یوسف؛ یس، واقعه، زخرف) را بر کندر می خوانیم و تا چهل روز ناشتا به اندازه ماش می خورید(40 روز با شیر) یا 4 ماهگی به بعد کندر ها را قطعه قطعه کرده به اندازه یک ماش این سوره ها را بخواند و به کندر بدمد و از چهل روزگی هر روز یک دانه از آنها را تناول کنید و حتی شب نیز فراموش نشود. بچه بسیار باهوش و خوش سلیقه و گویا می شود.